گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ولتر
فصل هفدهم
VI – پزشکان


فزونی ثروت، افزایش شمار و دارایی طبقة متوسط، و گسترش دانش وآموزش پزشکی درآمد پزشکان را افزایش دادند و مقام اجتماعی آنان را اعتلا بخشیدند. لامتری، که خود پزشک بود، چنین می گفت:«همه چیز دربرابر فن بزرگ درمانبخش تسلیم است. پزشک فیلسوفی است که حق دارد از بهترین مواهب کشورش بهره مند شود؛ ... دیدار او آرامش را

1. «و خداوند خدا خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت، و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پرکرد. و خداوند خدا آن دنده را، که از آدم گرفته بود، زنی بنا کرد و وی را به نزد آدم آورد.» («سفر پیدایش»، 2 . 21 و 22). ـ م.

به ما باز می گرداند ... و به دلهایمان پرتوامید می دهد.» ولتر براستفاده از دارو خرده می گرفت و «میانه روی در خوراک را بهتر از دارو» می دانست. دربارة پزشکان می گفت که «از صدپزشک، نود وهشت تن شیاد و مردم فریبند.» ولی از پزشکان ماهر وانساندوست به نیکی یاد می کرد: «آنان که کارشان حفظ و بازگرداندن تندرستی مردم با استادی و انساندوستی است بزرگترین مردان روی زمینند؛ آنان حتی همکار خدایند، زیرا حفظ کردن و تازگی بخشیدن، به اندازة خلق کردن، باعظمت است.» دیدرو، با آنکه دانشکدة الاهیات دانشگاه پاریس زهر کامش بود، دانشکدة پزشکی این دانشگاه را می ستود، و از پزشکی و پزشکان چنین یاد می کرد: هیچ کتابی را به اندازة کتابهای پزشکی با شادی و مسرت نمی خوانم،و مصاحبت کسی به اندازة مصاحبت پزشکان مراخرسند نمی کند-اما زمانی که- تندرستم.» وی دکتر بوردو را قهرمان اصلی کتاب رؤیای د/ آلامبر قرار داد. حرفةپزشکی ، بنابر معمول، در نمایشنامه های گولدونی، نقاشیهای خود وویتسکی، کتاب فردینند کاونت فذم، اثر سمالت، و در کاریکاتورهای تامس رولندسن مورد طنز و مسخره قرار گرفت.
افزایش دستمزد ودرآمدپزشکان پایگاه اجتماعی آنان رابرکشیده بود. بیشتر پزشکان انگلستان از هر بیماری یک گینی حق پذیرش می گرفتند. برخی از آنان 6000 پوند در سال درآمد داشتند. سرهانس سلون،نخستین پزشکی که عنوان بارون گرفت، به سرپرستی «انجمن شاهی لندن»رسید، و یوزف دوم، شاه اتریش، یوزف فون کوارین را به مرتبة بارونی رسانده بود. پزشکان به بهترین باشگاههای لندن، وبهترین سالونهای پاریس راه یافته بودندو، به جای ردای سیاه ملال آور پیشین، بهترین جامة توانگران طبقة متوسط را به تن می کردند. در انگلستان آنان نیمتنه ای از اطلس سرخ یا زربفت، نیم شلواری، و کفش سگکدار می پوشیدند، عصای سر طلایی به دست می گرفتند وگاه گاه شمشیر می بستند؛ اما در فرانسه، جامه های فاخری بر تن می کردندکه روحانیان عالیمقام می پوشیدند.
نام برخی از پزشکان این عصر را نمی توان از یاد برد. سیمون آندره تیسو، با طرفداری از مایه کوبی، وبا تخصص خویش در درمان بیماری صرع، در لوزان شهرت یافته بود. وی نه تنها دربارة درمان بیماریها، بلکه دربارة چگونگی پیشگیری از آنها نیز کتابهایی نوشته بود. کتاب وی، اندرزی به مردم دربارة تندرستی(1760)، در عرض شش سال ده بار به چاپ رسیدوبه همة زبانهای اصلی اروپا ترجمه شد. لئوپولدآونبروگر، در میان پزشکان بزرگی که وین روزگار شاهی ماری ترز به وجودشان می بالید، پایگاه بلندی داشت؛ با فروتنی، راستی، ونیکخواهی خویش احترام همة مردم را به خود برمی انگیخت؛ و«نمونه ای عالی از بهترین سجایای گرم وگیرای آلمانیان قدیم بوده است.» ولی دکتر ژوزف اینیاس گیوتن، پزشک فرانسوی، چون او محبوبیت نداشت. وی در1789 در اتاژنروخدمت می کرد، و سپس، از ترس آنکه مبادا جلادان دستشان بلرزد و اشتباه کنند، به دولت پیشنهاد کرد که برای

گردن زدن محکومان از ماشین استفاده کنند. تئودور ترونشن نامدارترین پزشک سویس در قرن هجدهم بود.
وی که در لیدن شاگرد محبوب بورهاوه بود، بیست سال در آمستردام پزشکی پیشه ساخت، نوادة یان دویت را به همسری برگزید، به موطنش ژنوبازگشت، و با مایه کوبی آبله به خود وفرزندانش مایه کوبی را در این شهر رواج داد. دوک د / اورلئان در 1756 وی را برای مایه کوبی پسرش دوک دو شارتر، ودخترش، که در آن هنگام مادموازل دو مونپانسیه خوانده می شد، به پاریس فرا خواند. مردم پاریس نخست از این بیباکی دچار شگفتی شدند، ولی هنگامی که دیدند گزندی به فرزندان اونرسیده است، برگزیدگان پاریسی، برای دست یافتن به مصونیت در برابر بیماریی که مردم بسیاری را در فرانسه از پای درآورده بود، به اقامتگاه ترونشن در پاله روایال آمدند.
این پیروزی به دیگر نظرات اونیز وزن واعتبار بخشید. او قبل از روسو از مادران فرانسوی خواسته بود که فرزندانشان را از پستان خود شیر دهند.او، همچنین، به بیمارانش سفارش می کرد که کمتر دارو بخورند و به جای آن در هوای آزاد ورزش کنند، خوراک ساده بخورند، زیاد استحمام کنند، خویشتن را با آب سرد بشویند، کلاهگیسها، شبکلاهها، وپرده هایی را که جلوبسترشان می آویزند دور بریزند، و سحرخیز باشند، ترونشن،با سفارش اینکه پنجره های کاخ ورسای ـ که تا آن روز کسی آنها را نگشوده بود-، دست کم در ساعاتی از روز، حتی در زمستان، باز باشند، کاخنشینان را دچار شگفتی ساخت. کاربرد نظرات وی رواج گرفت. از آن پس، زنان اشرافزادة فرانسوی، برای اینکه هوا به زیر لباسهایشان نفوذ کند، دامنهای کوتاهی که «ترونشین» نام گرفت می پوشیدندوبامدادان به پیاده روی می پرداختند.
ولتر، پس از آنکه ژنو را اقامتگاه خود ساخت، ترونشن را به پزشکی خویش برگزید و دربارة وی چنین گفت:«مردی است با قامتی به بلندی بیش از180 سانتیمتر، مانند آسکلپیوس فرزانه، و چون آپولون زیبا.» ترونشن جواب این تمجیدات را نداد، اما، چنانکه ولتر دربارة خودش و هالر گفته بود، شاید هر دو اشتباه می کردند. مادام د/ اپینه، که برای معالجة خویش توسط ترونشن از پاریس به ژنو آمده بود، با بیانی بسیار مداهنه آمیز دربارة وی سخن می گوید:
می خواهم دو- سه روز با آقای ترونشن در خانة ولتر به سر آرم. هرروز سجایای تازه ای در ترونشن می یابم که احترام و قدرشناسی زیادی را در من نسبت به او برمی انگیزد. نیکخواهی، بینیازی، ومهر وعاطفة او به همسرش بیماننداست. اکنون که وی را می شناسم، می گویم که ترشروترین و تحمل ناپذیرترین زن دنیاست.
اما کیست که سخن زنی را دربارة زنی دیگر باور کند؟
قرن هجدهم در تاریخ پزشکی دارای چندان اهمیتی نیست. اندیشه های موهوم، شیادی،

و نظریه های کهنة پزشکی، که تجربه پوچی آنها را ثابت کرده بود، هنوز بر دانش پزشکی سایه افکنده بودند. اما پیشرفت کالبدشناسی و فیزیولوژی علم پزشکی را اکنون بر شالوده ای مطمئن استوار می ساخت. تحصیل پزشکی کاملتر می شد و در دسترس عدة بیشتری قرار می گرفت؛ دستان مردمان ناصالح از پزشکی کوتاه می شدند؛ تخصص بر دامنة دانش و میزان دقت و توجه می افزود؛ جراحی از عناصر نامطلوب رهایی می یافت؛ درمانهای معجزه آسا اعتبار خود را از دست می دادند؛ پیروز یهای پزشکی در پیکار اساسی عقل و ایمان، که در خط اول جبهة حیات فکری جریان داشت، آرام و ساکت نقش خود را ایفا می نمود.